خاتمی و هاشمی و احمدی نژاد و … چه فرقی دارند وقتی ما خودمان
مردمان آگاه و درستی نیستیم؟
یک ملت دلال مسلکِ ناآگاه ، با آن حماقت آشکار در هنگام رانندگی
یا توحش علنی برای برداشتن یک شیرینی از جعبه ی تعارفی یا
شهوت عجیب برای قرار گرفتن در مقابلدوربین ،
یا رتبه نخست جستجوی سکس در اینترنت…
چرا باید در پی یک زمامدار رویایی باشد؟
من پیشنهاد می کنم ملت هشت سال انتخابات را تعطیل کنند
و اجازه بدهند هر کسی که میآید همینجور ادامه دهد .
بعد خودشان با حوصله این موارد را تجربه کنند :
اول : ایرانی ها لطفا روزی یک بار(یا دست کم یک روز در میان) حمامبروند.
دوم : ایرانی ها قبل از پرتاب فحش بهبیرون ، دهانشان را ببندند
و تا بیست بشمرند.بخصوص وقتی توی خیابان و جلوی دیگران هستند.
سوم : هر خانوادهی ایرانی هر روز یک روزنامه بگیرد ، اگر شده یالثارات!
چهارم : هر فرد ایرانی تعهد کند که هر ماه یک کتاب تازه بخواند …
حتی خلاصه مبانی لوله کشی عمومی!
پنجم : رانندگان به جای فاصله ی بین شلوار و جوراب دختری
در آن طرف خیابان به داشبورد جلوی چشمشان نگاه کنند و
سرعت از پنجاه کیلومتر در هیچ شرایطی تجاوز نکند.
ششم : همه به خودشان تلقین کنند که این کسی که می خواهیم
کلاهش را برداریم تا شب برای عزیزمان هدیه ببریم ،
خودش عزیزِ یک نفرِ دیگر است.
هفتم : بفهمیم که زرنگی ضایع کردن حق دیگران نیست
بلکه با رعایت حقوق دیگران رسیدن بهحقوق خودمان است .
هشتم : بفهمیم که اگر صاحب یک بوتیکهستیم شغل ما بوتیک دار است
یا اگر راننده تاکسی هستیم شغل ما راننده است .
نه اینکه همه دزد و کلاهبردار باشیم و از شغلمان فقط
برای راهی به رسیدن به کلاهبرداری استفاده کنیم .
به شغلمان احترام بگذاریم و بگذاریم
دزدی فقط برای کسی باشدکه شغلش فقط دزدی است.
نهم : یادبگیریم عشق و رابطه و آشنایی هم بازی برد و باخت
و فتح قلمرو دیگران نیست.
دهم : مردها تمرین کنند که رد عبور زنی را با نگاه شخم نزنند و زنان تمرین کنند
که جواب سلام مردان را با خونسردیو لبخند بدهند چون به معنای … نیست.
یازدهم : ورزشکاران ما بعد از باختبه رقیب تبریک بگویند و دهانشان
را تا نیم ساعت بعد از هر باخت یا برد ببندند.
دوازدهم : ایرانیها به جای تمسخرشکل ظاهری سیاستمداران ،
فکر کنند که ایراد واقعی کار آن شخص در کجاست.
سیزدهم: به نمایشگاه کتاب اگر می روند برای (کتاب) بروند.
به خیابان فرشته می روند برای (عبور) از خیابان فرشته باشد.
و در کل به هر جایی می روند برای خاطر (همان جا) باشد.
چهاردهم : این آخری از همه سختتر است و اینکه دروغ نگوییم .
همانطور که فکر می کنیم عمل کنیم .
فراموش نکنیم ریا که اکنون عادت و عرف جامعه شده است
درواقع یک بیماری اجتماعی است.
عزیزان کسی که این مطالب را نوشته است
شاید خود نیز دچار این مشکلات است.
همه ما در رفتارمان مشکلاتی داریم.
ولی باید بپذیریم ایران ما در حال سقوط فرهنگی است.
بپذیریم اگر شرایط کنونی ایران اینگونه است
همه دلیلش مدیران و بالا سری های ما نیستند
و نقش اصلی را خودمان در این جایگاه ایفا می کنیم.
چرا مثلا اگر هر کدام از ما فقط برای یک ماه به خارج از کشور برویم
(برای مثال به سوئد!!!) رفتارمان تغییر می کند ؟
خوب می شویم . نوبت را رعایت میکنیم! با جنبه می شویم ! فکر و
نگاهمان عوض می شود و بدون رو در بایستی بگویم :
آدم می شویم!( هر چند برای 1 ماه!!!!)
بپذیریم ایران می تواند بهترین باشد. ایران و ایرانی لیاقت
این بهترین بودن را دارد.
بپذیریم برای اینکه ایران خوب شود باید تغییر کنیم
تا بهترین باشیم.