کلبه تنهایی من

کلبه تنهایی من

کلبه تنهایی من

کلبه تنهایی من

جوانی پیرم کردی

جوانی پیرم کردی
از دیدن عقده ها در دلم
باز هم پیرم کردی
کودکی بودم شاد بودم
جوانی رسیدی و پر از اندوهم کردی
عشق باز هم در انتظار
دوباره پیرم کردی
از دیدن تناقض ها
دوباره پیرم کردی
هوس های جوانی
دوباره پیرم کردی
جوانی نگذشت اما
جوانی ناکامم کردی
جوانی چشم هایم را باز کردی
دوباره دیدم جامعه ی خویش را
اما اه که نمیخواستم دیدن این تناقض ها
جوانی کوله ام را سنگین کردی
کوله ام پر بود از مسئولیت ها
دوباره سرم را شلوغ کردی
روزگار من یک رنگ نبود
مردمم یک رنگ نبودند
و اه از دیدن این این رنگ ها
مانند پتکی بود که میخورد بر قلبم
و دوباره اهی از دل
که نمیتوان تغییر داد جامعه ی خویش را
هر روز دیدن این ظلم ها
دوباره یاد حسینم کردی
و دوباره رو سفیدم کردی
و عشق هم باز در انتظار
دوباره پیرم کردی
چه گویم از جوانی
که فقط به ظاهر شادم کردی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد